Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-05-01@08:35:27 GMT

کابوس‌های واقعی دنیای تاریکی

تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۱۴۷۴۰

کابوس‌های واقعی دنیای تاریکی

«یک ساعت دیواری، رو به روی تخت شماره ۳۸؛ آخرین چیزی بود که در زندگی‌ام دیدم.» این‌ها را می‌گوید و کمی مکث می‌کند.

خاطرات روز‌هایی را مرور می‌کند که می‌توانست رنگ‌ها، چهره همکلاسی‌ها و معلم‌هایش، پرواز پرندگان و به طور کلی زیبایی‌های دنیا را ببیند؛ اما ناگهان، همه چیز برایش از این‌رو به آن رو می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دنیا روی خوشش را برمی‌گرداند و همه چیز را سیاه و سیاه‌تر نشان می‌دهد. ۱۳ سال پیش در بیمارستان فارابی حسن نظری که این روز‌ها دانشجوی کارشناسی روانشناسی است، به علت ابتلا به بیماری نادر «سندروم آتروفی عصب بینایی» بینایی اش را رفته‌رفته از دست می‌دهد.

او که والدینش سال‌ها پیش از افغانستان به ایران آمده بودند و خودش متولد ایران است، آن روز‌ها حتی بیمه‌ای نداشت که بیماری اش را تحت پوشش قرار دهد.

وی می‌گوید: «۲۶ ساله هستم. در ۱۳ سالگی دچار این بیماری شدم که مهم‌ترین علت ابتلا به آن عوامل ژنتیکی است. بعد از آن دیگر نتوانستم دنیا را ببینم؛ به همین راحتی، مهم‌ترین دارایی‌ام را از دست دادم. من ماندم و دنیایی که سیاه شده بود. آخرین تصویری که دیدم، یک ساعت دیواری بود. در بیمارستان فارابی، رو به روی تختم با شماره ۳۸ یک ساعت دیواری بود که با نگاه کردن به آن ساعت، رفته‌رفته متوجه می‌شدم که بینایی‌ام کمتر و کمتر می‌شود و متوجه می‌شدم که من به روز‌هایی که قرار است دیگر هیچ چیزی را نبینم نزدیک شده‌ام. درست متوجه شده بودم و آن ساعت، آخرین چیزی است که در این دنیا با چشمانم دیدم.»

حسن نظری در ادامه تأکید می‌کند: «آن روزها، من برای بقا تلاش می‌کردم و می‌ترسیدم که نکند دیگر نتوانم به‌خوبی زندگی کنم و دچار حادثه‌ای شوم که دیگر نتوانم جبرانش کنم. تا ۱۶ سالگی افسردگی داشتم و اصلاً از خانه بیرون نمی‌رفتم و دائماً این ترس همراهم بود. نمی‌دانستم که چطور باید با شرایط جدیدم کنار بیایم.»

وی می‌افزاید: «آن روزها، اعضای خانواده در تلاش بودند که من را پیش پزشکی ببرند که بتواند بینایی‌ام را برگرداند. هر روز از این بیمارستان به آن بیمارستان می‌رفتیم و هر کدام چیزی می‌گفتند. زمانی که به طور کامل بینایی‌ام را از دست دادم، برخی پزشکان می‌گفتند که امید داشته باشید تا سه ماه دیگر درمان قطعی این بیماری به دست می‌آید. برخی دیگر می‌گفتند اگر ۶ ماه صبر کنید دارویش پیدا می‌شود، ولی هیچ کدام درست نبود و فقط باعث شدند که من و خانواده‌ام به خاطر این امید بیهوده، از کار‌های دیگرمان عقب بمانیم و منتظر رسیدن درمان باشیم. حتی در خارج از کشور نیز درمانی برای این بیماری پیدا نشده بود.»

این دانشجوی روانشناسی تأکید می‌کند: «سنم کم بود که نابینا شدم. دوستانم که شناختی نسبت به بیماری‌ام نداشتند من را ترک کردند و اینگونه شد که حلقه دوستانم تنگ و تنگ‌تر شد و من هر روز افسرده‌تر می‌شدم.»

او در خصوص اینکه شهر برای افراد دارای معلولیت مناسب‌سازی نشده است، می‌گوید: «همین مناسب‌سازی شدن‌های سطحی هم استاندارد نیستند. در این حد که وسط برخی از پیاده روها، یک خط زردرنگ وجود دارد که برای افراد دارای معلولیت بینایی است که برجسته هستند و با لمس کف پا روی آنها، فردی که آموزش دیده است می‌تواند متوجه شود که سرچهارراه است یا در مسیر مستقیم و.»

این فرد دارای معلولیت نابینایی می‌افزاید: «برخی از این خطوط راهنما، وسط راه به یک درخت یا تیر برق ختم می‌شوند؛ در صورتی که فرد نابینا با اطمینان به اینکه این مسیر مناسب‌سازی شده است، روی آن حرکت می‌کند، ولی در نهایت مشکلاتی به وجود می‌آید. حتی اگر خطوط درست و اصولی هم باشند، اینکه هر کدام از آن‌ها به چه معناست، به افراد نابینا آموزش داده نمی‌شود.»

حسن نظری با تأکید بر اینکه در وسایل حمل‌ونقل عمومی نیز مشکلاتی برای افراد دارای معلولیت پیش می‌آید، می‌گوید: «قبلاً در بی‌آر تی‌ها، اسامی ایستگاه‌ها اعلام می‌شد و من متوجه می‌شدم کجا باید پیاده شوم، ولی این سیستم اعلام نیز مدتی می‌شود که قطع شده است. مثلاً در کشور‌های دیگر در بدو ورود به فضای مترو، نگهبان به کل سالن مترو اطلاع می‌دهد که یک فرد دارای معلولیت وارد مترو شده و فرد نابینا، با همکاری و همراهی دیگران، دست به دست می‌شود و با بی‌سیم هم به سالن مترو اطلاع داده می‌شود که همه متوجه شوند که یک فرد نابینا در آن فضا حضور دارد و همچنین به ایستگاه مقصد نیز اطلاع داده می‌شود که فرد نابینا را تحویل بگیرند. با همه اینها، در ایران، اصلاً چنین چیزی وجود ندارد.»

وی با اشاره به اینکه خودش هر روز درگیر حوادثی می‌شود که در شهر برایش رخ می‌دهد، خاطره‌ای را مرور می‌کند که حین پیاده شدن از یک اتوبوس بی‌آرتی برایش به وجود آمده است.

او می‌گوید: «یک روز از باشگاه به سمت خانه برمی‌گشتم و به شدت خسته بودم که سوار اتوبوس تندرو شدم. یک جایی در اتوبوس باز شد، ولی همچنان در حرکت بود. من احساس کردم که اتوبوس ایستاده است و قدم برداشتم تا از آن خارج شوم غافل از اینکه در حال حرکت است و به بیرون پرت شدم. فقط تنها شانسی که آوردم این بود که در آخرین لحظه توانستم دستم را به دستگیره در اتوبوس برسانم. راننده که اصلاً متوجه این اتفاق نشده بود تا اینکه یک خانم حادثه را دید، جیغ زد و بعد راننده متوجه شد و ترمز کرد. در نهایت آن راننده به جای اینکه بایستد و حال من را جویا شود، از صحنه فرار کرد.»

حسن نظری تأکید می‌کند: «جدا از اینکه امکانات به‌خوبی فراهم نشده است اصلاً آگاهی‌رسانی نیز راجع به معلولیت افراد دارای معلولیت وجود ندارد. برای مثال من در دانشگاه به سختی تردد می‌کنم. از آنجایی که در دانشگاه اتوبوس برای نقل و انتقال دانشجویان تردد دارد، من نمی‌توانم از پیاده رو‌ها حرکت کنم چراکه پلکانی تعبیه شده‌اند. من ناچارم از کنار خیابان و دقیقاً جایی که این اتوبوس‌ها تردد دارند عبور کنم. حتی برای تردد افراد ویلچری نیز رمپ تعبیه نشده است.»

منبع: ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: بیماری نادر اخبار حوادث افراد دارای معلولیت فرد نابینا حسن نظری روز ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۱۴۷۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

توسعه همکاری‌های فناورانه ایران و ترکیه نتایج خوبی را برجای می‌گذارد

رئیس شورای عالی انجمن صنعتگران و بازرگانان مستقل ترکیه (موسیاد) در نمایشگاه اکسپو ایران با بیان این‌که آینده ایران را امروز در «نمایشگاه نوآوری و فناوری» می‌توان دید، تاکید کرد: امروز من متوجه شدم تحریم مردم ایران را ناامید نکرده، بلکه به ایرانیان آموخته که روی پای خود بایستند.

به گزارش ایسنا، ارول یارار، بنیانگذار و رئیس شورای عالی موسیاد در ششمین نمایشگاه ایران اکسپو ۲۰۲۴ ضمن بازدید از غرفه‌های مختلف خانه نوآوری و فناوری ایران(آی هیت) از جمله محصولات حوزه پروبیوتیک، شیلات، ماشین آلات کشاورزی، ساختمان، پزشکی، دارویی و…، گفت: در سفر ایران و بازدید از نمایشگاه اکسپو، بازدید از خانه نوآوری و فناوری ایران (IHIT) از اولویت‌های اول من بود.

وی افزود: ایران علاوه بر اینکه دوست و همسایه‌ نزدیک ما است، در حوزه‌های مختلف فناوری و نوآوری بسیار توانمند است؛ به همین علت من اعتقاد دارم توسعه همکاری‌ها میان ایران و ترکیه می‌تواند نتایج خوبی را برجای بگذارد.

یارار ادامه داد: من در ترکیه صاحب پنج شرکت فولادی هستم و به همین دلیل نیازمند توسعه همکاری‌ها در این زمینه هستم؛ امروز در آی‌هیت متوجه شدم ایران در این زمینه نیز می‌تواند همکاری‌های اثربخشی با ترکیه داشته باشد.

وی، رقابت تکنولوژیک را از جدی‌ترین کارها در دنیا برشمرد و تصریح کرد: سطح تکنولوژی، آینده اقتصادی یک کشور را شکل می‌دهد؛ امروز من متوجه شدم تحریم مردم ایران را ناامید نکرده، بلکه به ایرانیان آموخته که روی پای خود بایستند.

یارار با بیان اینکه امروز، آینده ایران را در آی هیت دیدم، افزود: کار نوآورانه در این نمایشگاه بسیار جلوه پیدا کرده و قول‌ها به مرحله عمل رسیده است؛ این امر بسیار جای تقدیر دارد.

به نقل از معاونت علمی ریاست‌جمهوری، وی در پایان ابراز امیدواری کرد که بتوانیم برای تعاملات تکنولوژیک و توسعه روابط تجاری نقش پل را ایفا کنیم.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • توسعه همکاری‌های فناورانه ایران و ترکیه نتایج خوبی را برجای می‌گذارد
  • سیاست‌های بروکسل علت اصلی گرانی گاز در اروپا
  • ماجرای ناپدید شدن مجسمه ۵میلیاردی یک هنرمند
  • ماجرای ناپدید شدن مجسمه ۵ میلیاردی یک هنرمند
  • تام و جری در دنیای واقعی (فیلم)
  • کابوس بی‌بی
  • نتانیاهو و کابوس حمله به رفح
  • کابوس «بی بی»
  • مسئولان جریان‌های اثرگذار بر حوزه کاری خود را بشناسند
  • پیشگویی ترسناک نوستراداموس زنده جهان؛ منتظر تاریکی مطلق باشیـد!